- او میس
جلبک روی آب
معنی او میس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیماری ای که به واسطۀ اختلال عمل کلیه ها و زیاد شدن مقدار اورۀ خون تولید می گردد و عوارض آن تهوع، سردرد، بی اشتهایی، خواب آلودگی، کدورت دید، تشنج و اغما است
ناموس ها، شرف ها، عفت ها، عصمت ها، کنایه از آگاه و مطلع به باطن امور، راز ها، سرها، کاردان ها، کمینگاههای صیاد، جمع واژۀ ناموس
(اِ)
لغت نامه دهخدا
قالت فرقه ولد (ادریس) بمصر و سموه هرمس الهرامسه و مولده بمنف و قالوا هو بالیونانیه ارمیس و عرّب بهرمس و معنی ارمیس عطارد. (تاریخ الحکماء قفطی چ لیبسک ص 2). رجوع به هرمس شود
طایفه ای ازطوایف ترکمن ایران. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 102)
(دَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ دومس. (منتهی الارب) ، جمع واژۀ داموس. (یادداشت مؤلف). رجوع به دومس و داموس شود
(اَ ؟)
لغت نامه دهخدا
نام قله ای از جبال حوران و بر فراز آن معبدی ترسایان دروز را. گویند: یکی از آنان عیسی را علیه السلام بخواب دید و عیسی بدو گفت من بر این کوه مقام دارم مرا بدینجا خانه ای باید کردن و آن معبد بساختند
(نَ)
لغت نامه دهخدا
ج ناموس. رجوع به ناموس شود، نوامیس الهیه، قوانین شرعی. (یادداشت مؤلف) ، علم نوامیس، یکی از شعب علم سیمیاست. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به تذکرۀ ضریر انطاکی ص 63 شود، علم نوامیس، حکمت عملی. (فرهنگ فارسی معین)
گیاهی از تیره صندلیها که در آفریقا فراوان است و ظاهرا شکل گل طاوسی را دارد و جزو گیاهان انگل میباشد ابولیله
ازماک
چوبی که آن را برای شکل دادن در آب بخیسانند، چیزی که از رطوبت.، پژمرده شدن گیاه در اثر آبیاری بیش از اندازه، پوسیدن ریشه
خشکاندن اشیایی که از آب برگیرند، بیشتر در مورد بافه های.، آبچین
کنایه از حیواناتی همچون گاومیش و خوک که به استراحت در کنار.، اعلام فسخ بازی (از اصوات)
آبگیر حوضچه ی طبیعی، تخته ی نازک، اوگیر
آبریز شیروانی ساختمان
از انواع ترشی محلی که مواد آن ازگیل، آب و نمک می باشدنگاه.، از انواع ترشی محلی که مواد آن ازگیل، آب و نمک می باشد
مرز اولیه ی شالیزار، مرز آبی
منی، آب حاوی نطفه ی مرد
او مر
گیلان شاه، از خانواده آب چلیکان با نام علمی scooacida
نام مرتعی در آمل
موش آبی